dabble in (something)

ترجمه: عشقی کاری را انجام دادن

کاربرد: حاکی از انجام کاری بصورت غیر مداوم

مثال: جوان تر که بودم عشقی نقاشی می کردم.

Oh, I only dabbled in painting when I was younger

(مترجم: مهین فر)