اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
cack
ترجمه : 1- پشگل - سرگین - ع. / 2- ریدن- ضایع کاری کردن-مدفوع کردن/ 3- بالا آوردن- قی کردن/4- کشتن/5- فریب دادن
کاربرد: هر پنج مورد کاربرد عامیانه دارد
مثال یک: قبل از اینکه بیایی داخل پشگل ها رو از کفش هات پاک کن!
Wipe that cack off your shoes before you come in here!
مثال دو: سگ درست روی کاناپه ضایع کاری کرد!
The dog cacked right there on the sofa.
مثال سه: کل شب بخاطر آنفلونزا بالا می اوردم!
I cacked all night with the flu.
مثال چهار: فرانک تهدید کرد که اگر ورونیکا مصالحه نکنه او را خواهد کشت.
Frank threatened to cack Veronica if she didn’t straighten up.
مثال پنج: چنین چیزی اتفاق نیافتاده، داری گولم می زنی.
That didn’t happen! You’re just cacking me.
(مترجم: مهین فر)