اصطلاح موردنظر خود را اینجا بیابید...
vocab for High school (lesson three 11-15)
جملات زیر را ترجمه کنید:
- وقتی چراغ ها خاموش شد، نمی توانستم چیزی را ببینم فقط کم کم توانستم نمای کلی مبلمان های بزرگ تر را ببینم.
- درهای اولیه ورودی اصلی را با دروازه های برنزی جایگزین کردند.
- "مارک" ابتدا کم حرف بود اما وقتی با ما بیشتر آشنا شد، به حرف درآمد.
- با وجود اینک روی بسته نوشته شده بود: "قبل از کریسمس باز نشود" اما "میلدرد" نتوانست از هوسش برای باز کردن آن جلوگیری کند.
- می توانی به فرانک تکیه کنی. چون وقتی قول می دهد آن را پس نمی گیرد.
مثال کلی :
وقتی جلوی دروازه دیدمش نسبت به قبل پسر کم حرفی به نظر می رسید اما بعدا بهم گفت به خودش قول داده از زدن حرف های بیخود جلوگیری کنه و خب همه میدونن او قولش رو پس نمیگیره.
کلمات اضافی:
Go out
خاموش شدن چراغ و ...
Gradually
کم کم
Outlines
نمای کلی
Larger pieces of furniture
مبلمان های بزرگتر
Original doors
در های اولیه
Main entrance
ورودی اصلی
Become more communicative
به حرف درآمدن
Get to know sb
آشنا شدن با کسی
Impulse
هوس، قیلی قیلی رفتن دل، انگیزه
it read
روی ... نوشته شده بود.
Depend on
تکیه کردن به کسی، اعتماد کردن
Give promise
قول دادن
پاسخ تمرین ها:
- When the lights went out, I coudn't see a thing, but gradually I was able to perceive the outlines of thee larger pieces of furniture.
- The original doors at the main entrance have been replaced by bronze portals.
- "Mark" was reserved at first but he bacame much more communicaative once he got to know us better.
- Mildred couldn't restrain her impulse to open the package immediately, even though it read, "Do not open before Christmas!"
- You can depend on Frank. Once he has given his promise, he will not retract it.
ترجمه مثال کلی :
When I saw him in front of the portal he seemed a bit reserved compared to years before, but he told me later that he gave himself a promise to restrain useleess words and eveeryone knows he doesn't retract his words.
برای ورود به آزمون مرتبط کلیک کنید.
گردآوری : موسسه زبان های خارجه اشراق