dab (something) off

ترجمه: به آرامی چیزی را پاک کردن

کاربرد: محاوره- حاکی از حساس بودن چیزی که کثیف شده است

مثال: بعد از نهار مربا را به آرامی از صورت پسرم پاک کردم.

I dabbed the jam off of my son's face after lunch.

(مترجم: مهین فر)