cabin fever

ترجمه: دل زدگی- دل گرفتگی

کاربرد: حاکی از خسته شدن از ماندن در یک مکان برای یک مدت طولانی

مثال: جمعه شب تصمیم گرفتم خونه بمونم اما بعد از چند ساعت تنها بودن، کم کم دلم گرفت.

I decided to stay home on Friday night, but after a few hours by myself, I started getting cabin fever.

(مترجم: مهین فر)